حرف های دلتنگی مادر
سلام پسرم عروسک کوچولوی مامان... خوبی عشقم؟؟؟ پسرم دیروز مامانی دلش خیلی گرفته بود. تو خونه تنها بودم و دلم واسه وقتایی که خودم بودم و میتونستم برم بیرون تنگ شده بود ولی از اینکه شما توی وجودمی اصلا ناراحت نیستم مامانی. فقط دلم از این گرفته روز ها و ثانیه ها رو دارم میشمارم تا روز موعود فرا برسه و من شمارو بغلم بگیرم... لمست کنم... عطر تنتو تنفس کنم... گرمای وجودتو حس کنم... وااااااااااااااااااااااای باورم نمیشه.... پسرم روزها توی خونه من و شما و خدا هستیم تا بابایی بعد از ظهر از سر کار برگرده. خیلی تنها بودن نگاه کردن به در و دیوار اتاق سخته... مخصوصا اینکه از انجام کارهاتم ناتوان باشی... خیلی سختمه مامانی... من ...
نویسنده :
maman masi
14:20