آرسامآرسام، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

شازده کوچولوی مامان و بابا

سه ماهگی و مامان تنبل

1392/11/20 14:36
نویسنده : maman masi
696 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فسقلی مامان قربون چشات و لبات و خنده هات بشم عشقممممم

روز به روز خوردنی تر میشی آخه نفسم....

 

میدونم مامان تنبلی هستم و نمیام وبلاگتو آپ کنم ولی اینا به خاطر شما گل پسره  که کلا وقتمو پر کردی اجازه هیچ کاری رو بهم نمیدی. منم که اینجا دست تنهامو کسی رو ندارم کمکم کنه و یکی دو ساعت کنارت باشه تا من به کارام برسم...بعضی وقتا واقعا کم میارمو گریه میکنم تا خالی بشم.. کاش مامان جون کنارم بود حیف.... بگذریم بریم سراغ ماجراهایی که اتفاق افتاده...

 

اول میخوام یه خبر خیلی خیلی مهم و خوشحال کننده رو بنویسم و اون اینکه چند دقیقه پیش خاله اعظمت بهم بهترین خبرو داد و من از خوشحالی اشک میریختم... خاله جونی داره مامان میشه پسرم مرسی که دعاش کردی من خیلی خوشحالم... خدایا قسمت میدم به پاکی فرشته ای که بهم هدیه کردی به بزرگی و حکمتت قسمت میدم فرشته کوچولوشو صحیح سالم بزار بغلش تا طعم شیرین مادر بودن رو بچشه عاشقش باشه... 

 

حالا ماجراهای آرسام فسقلی نقلی

 

جونم برات بگه که من خیلی مامان بدی هستم که زودتر نیومدم خاطراتتو بنویسم و الان از یادم رفته ولی اونایی که یادمه میگم.

 

پسر نازم وقتی که حلقت افتاد خیالم راحت شد و گفتم خدایا شکرت این پروسه مهم ختنه هم به خیر گذشت . قشنگ برامون میخندی حتی گاهی به قهقهه میفتی ولی خیلی کم.. روزا تقریبا بدون گریه هات میگذره ولی شبا نه انقد بی تابی و گریه میکنی تا آخرش خوابت ببره و من واقعا نگرانتم تا حالا چندین دکتر بردیمت اما بهتر نشدی حالا در ادامه میگم جریانو

 

تولد سه ماهگیت منو شما و بابایی تنها بودیم کسی پیشمون نبود بابایی واست کیک خریده بود یکم ازت عکس گرفتیم و اون شبم گذشت..

 

چند روز بعدش رفتیم خونه مامان جون اینا که ماشینمونو بگیریم شما هم اون شب انقد گریه کردی و جیغ زدی آبرومونو بردی...

 

واقعیتش اینه که سر موضوع پی پی کردن ما بساطی داریم هر بار میخوای پی پی کنی ما کلی باید نازتو بکشیم و دورت بدیم تا گریه هات بند بیاد و بتونی پی پی کنی اونم هفته ای یک بار..

وقتی از قزوین برگشتیم رشت یه برف خوشگل و ناز بارید که خیلی زیبا بود و شما اولین برف زندگیتو دیدی. ماشالله پسر خوش قدم من قلب

 

اون روزی که برف شدید میبارید یه مشکلی واسه شوشولت پیش اومده بود که میخواستیم ببریمت دکتر ولی هیچکدوم از دکترا نبودن به خاطر برف. مجبور شدیم بریم کیلینیک کودکان میلاد که اون روز شیفت دکتر الماسی بود که من اصلا نمیشناختمشون. رفتیم اونجا و دکتر گفت یه پماد میدم خوب نشه باید جراح ببینه ناراحت و هنوز خوب نشده و من خیلی نگرانم هنوز نبردمت پیش جراح.. 

 

توروخدا واسه آرسامی ما دعا کنینناراحت

 

بعدش مشکل گریه هاتو که گفتم گفتش باید سونو بشه به احتمال زیاد رفلاکس داره. مام سریع بردیمت سونوگرافی که مشخص شد رفلاکس داری اخه مامانی برات بمیره اینهمه درد کشیدی و ما نمیدونستیم  خدا بگم این دکترای بی مسئولیتو چیکار کنه  که انقدر بی خیالن... مشکل پی پی نکردنتم به خاطر رفلاکست بود.. حالا دکتر بهت دارو داده و قراره ببینیم بعد مصرف تغییری میکنی یا نه فعلا پی پی کردنت بهتر شده ولی همچنان با جیغ و گریه. ولی گریه هات خوب نشده نمیدونم کجات درد میکنه مامان گریه خیلی ناراحتم..

 

دیشب رفته بودیم فروشگاه یه خانومه از کنارمون رد شد گفت شما چقدر قیافتون آشناست منم گفتم شمام همینطور که متوجه شدیم از پرستارای بیمارستانی بود که شما بستری بودی تو مراقبت های ویژه و کلی بغلت کرد و نازت داد و ذوق کرده بود از دیدنت قلب

 

فعلا همینا یادم بود تموم سعی و تلاشمو میکنم زودتر بیام آپ کنم. حالا بریم سراغ عکسات 

 

این عکس تولد سه ماهگیت 

 

 

مقایسه عکس بچگی من و شما و بابایی

خاله جونا نظر بدین شبیه کدوممونه. بالایی باباشه پایینی مامانش

 

 

حالتهای مختلف آرسامی

 

 

 

 

چند تا عکس خوشجل از پسملی

 

 

 

 

 

 

 

اینم آرسامی تو برف

 

 

پسرم از الان نگران واکسن بعدیتم. انشالله که تب نمیکنی... خیلی دوست دارم عشق مامان

 

خاله جونا دعا کنید پسرم خوب بشه. مرسی از همتون 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان عاشق
20 بهمن 92 14:45
اي جونم چه پسمل خوردني دارين هزار ماشالا نگران نباش ماماني واكسن شش ماهگي راحت تره ايشالا تب نميكنه پسر منم تب نكرد ماماني ما تولد يكسالگي پسرمونو جشن گرفتيم خوشحال ميشم نظرتونو به يادگار واسمون بنويسين ممنون
maman masi
پاسخ
ممنون عزیزم لطف دارین بوس
اعظم
21 بهمن 92 10:32
سلام عشق خالههههههههههه خیلی خیلی ممنونم که واسه خاله دعا کردی قوربونت برم من سه ماهگیت مفارک باشه عشخه من ♥ الاهی خاله فدای شوشولت بشه که واسش مشکل پیش اومده ایشاالله زوده زود خوب میشه عزیزم به نی نی من میگم واست دعا کنه هرچه زودتر خوب شی عزیزم. اصلا طاقت دیدن گریه هاتو ندارم بلامیسری. ماشاالله هزار ماشاالله مردی شدی واسه خودت عزیزم. تو الان باید بخندی و مواظب مامانی باشی نه اینکه گریه کنی و نزاری به کاراش برسه. مامان مصی اصلا نگران پسری نباش ما واسش دعا میکنیم . راستی مامانی نگفتی یه وقت آرسامی یخ میکنه از سرما ؟ چطور به خودت جرات دادی بخوابونیش تو برف
maman masi
پاسخ
مرسی خاله جونی قربون اون کنجدت بشم من آخههههه عزیز دلمه خاله هوا خیلی خوب بود لباس زیاد تنم بود برفشم خشک بود صدم ثانیه گذاشت و برداشت. مامانم منو خیلی دوس داره خاله
مامان دخمل طلا
24 بهمن 92 8:37
اي جونم آرسامي ماشالله بزرگ شده انشالله زود زود هم خوب ميشه شبيه هر دوتونم هست ماماني وقت كردي به من و نازنين رقيه هم سر بزن
maman masi
پاسخ
مرسی گلم چشم حتما
عاطی مامان آوینا
29 بهمن 92 16:03
سه ماهگیت مبارک عزیزم.ارسام جون ترکیبی از هردو هست اما به عکس پایینی شبیه تره به نظرم.دخمل من که همه میگن شبیه باباییشه
maman masi
پاسخ
مرسی عزیزمم خدا حفظش کنه دخملتونو
اعظم
20 اسفند 92 10:09
مامان مصی تنبللللللللل ماشاالله ماشاالله آرسامی 4 ماه و نیمه شده هااااااااااا ، 15 روز دیگه میشه 5 ماهه ولی هنوووووووووووز کیک 4 ماهگیش و ما ندیدیمااااااااااا زودتر عکسای 4 ماهگیشو بزار دیگه مامانی آخه چقدر تو تنبلی ما منتظریم یااله ما عکس میخوایم یااله ما کیک میخوایم یااله
maman masi
پاسخ
اعظمیی نمیدونی که وقت سر خاروندن ندارم از دست پسری سعی میکنم زود آپ کنم
جیران بخشنده
21 اسفند 92 16:23
سلام من جیران هستم 14 سالمه و مدتی با وب پسر نازتون آشنا شدم
maman masi
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم که وقت گذاشتین واسه وبلاگ پسرم